دلار 1000 یا 10000 تومان

من نه صرافی دارم و نه تحلیل گر اقتصادی یا اجتماعی هستم، صرفا این مطلب را برای اینکه بتوانم کمی ذهنم را یک دست  کنم نوشته ام. پس لطفا انتظار خاصی از این مطلب نداشته باشید.

 

فعلا که تب قیمت دلار است و اکثرا در موردش صحبتت می کنند. یک قانون نانوشته ای هم وجود دارد که انگار هر کسی که قیمت دلار را بالاتر اعلام کند در این رقابت بنده است .

مثلا شخصی به دوست خود می رسد می گوید: دلار هم شد 5500. دوستش می گوید: کجای کاری قیمتش 6500 هست، حواله ای هم شده 6800 (به عنوان مثال). در همین مکالمه ساده آن کسی که توانسته قیمت بالاتری را اعلام کند بیشتر احساس مهم بودن و مطلع بودن دارد.

سال 91 92 که کماکان در مورد اختلاس ها و پول بُردن ها صحبت می شد به دوستان خود می گفتم که این که شما ها اشاره می کنید ضربه ی مهلک این 8 سال نبود، بیشترین ضرر این 8 سال کاهش فرهنگ، سطح آگاهی، اعتماد، امید و صبوری جامعه بود.

یک فرزند در خانواده خود تربیت یاد می گیرد و متوجه می شود دروغ بد است. مستقل از اینکه خانواده چه می گویند، فرزند به رفتار والدین نگاه می کند و از رفتار آنان می آموزد. خانواده هم کماکان در حال تربیت شدن است اما این بار این کار در دل جامعه انجام می شود. همان هایی که از صبح که از خانه بیرون می زنیم و تا شب در بین شان هستیم. جامعه هم تربیت را از دولت ها می آموزد. زمانی که در مورد آخر دروغ گفتن بسیار امر عادی بشود، تبعات آن را به صورت آبشاری تا فرزندان آن خانواده هم می توان دید.

دلار اگر همین الان به 1000 تومان هم بازگردد توهم است که ما فکر کنیم مشکلاتمان حل می شود.

یکی از دلایلی که تصمیمگرفتم این پست را بنویسم دیدن آخرین پست فیروز نادری در اینستاگرام است.

 

او که یکی از نمونه ایرانی های موفق در دنیا هست نیز از دست آدم های طلبکار (به قول خودش) نتوانسته خلاص شود و معترض است. کمتر کسی وجود دارد که توانسته باشد بدون اینکه تکه ای، کنایه یا فحشی از فرهنگ ایرانی (اشاره به پست فیروز نادری که می گوید، من آن culture را نمی فهمم)  دریافت کند، قسر در رفته باشد. از مسی، رونالدو، مجری قرعه کشی جام جهانی و …

چرا امروز ما اینگونه شده ایم؟

قطعا و یقینا این معضل بیش از 100 علت دارد و پیچیدگی این ماجرا بیشتر از فهم من است.

نیاز دیده شدن بیش از پیش رو به افزایش است. در یکی از فایل های رادیو مذاکره محمدرضا شعبانعلی گفت:

recognition: babies cry for it … grown adults die for it

به رسمیت شناخته شدن چیزیست که بچه ها برایش گریه می کنند و آدم های بالغ خودشان را می کشند. (الکی نیست طرف در ساختمان یوتیوب به کارکنانش تیراندازی می کند چون ویدئو هایش بازدید نمی خورند)

فقط برای اینکه دیده شوند، صدایشان شنیده شود. صدایی که شنیده نشود یا بهتر است بگویم گوشی که نخواهد بشنود دلیل بر نبودن صدایی نیست. این صدا از امثال اینستاگرام بیرون می زند و به جای اینکه فقط در کشور خودمان و بین خودمانی ها باشد و موضوع حل و فصل شود، گریبان گیر مردم دنیا می شود. الان ما مانند آن خانواده ای شده ایم که مشکلاتش در خودش حل نمی شود و همسایه ها و تمام محل ریز به ریز مشکلات ما را می بینند و پرخاشگر شدن های فرزندان خانواده، همه محله را ذله کرده است.

شاید برخی بگویند همان بهتر که اینستاگرام هم فیلتر شود اما همین کار هم معضلات خاص خود را دارد. به نظر من، ما در حال حاضر در وضعیتی هستیم که اگر هر حرکت بدون فکر و دوراندیشی انجام شود، تبعات منفی آن از عایدات مثبت آن بیشتر خواهد بود.

 

با تشکر

حمید طهماسبی
4.4/5 - (9 امتیاز)

2 دیدگاه روشن دلار 1000 یا 10000 تومان

  • چقدر دلتنگ پستهای پروفسور در اینستاگرام هستم.
    از معدود پیج هایی که واقعا میدونه از اینستا چطور استفاده کنه.
    ولی خب خیل عظیمی از هموطنانمون از دیدن ظرف غذا و مارک لوازم آرایش و لباس بچه کوچولو بیشتر لذت می برن! تا انسانهای فهیمی مثل ایشون

  • سلام بر حمید عزیز،

    حمید جان صرف طرح مساله کردن توی این همه آشوب که مشکلی رو حل نمیکنه. شما به نوبه خودت و به عنوان یه جوان تحصیلکرده و دارای فکر باید نظر شخصی خودت رو ولو به غلط بیان کنی دیگه! ” به نظر من، ما در حال حاضر در وضعیتی هستیم که اگر هر حرکت بدون فکر و دوراندیشی انجام شود، تبعات منفی آن از عایدات مثبت آن بیشتر خواهد بود.” این از همون دست انتقادهاست که همه میگن باید یه کاری کرد ولی هیچکی نمیگه چکار!

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.