هنر طرح مسئله تکه دیگر پازل موفقیت است.
چه بخواهیم چه نخواهیم، هنر طرح مسئله بسیار مهم و حائز اهمیت است.
اینکه بتوانیم سوالات خوبی مطرح کنیم
سوالات دقیق بپرسیم
سوالاتی با جزییات
سوالاتی با دقت نظر
صورت مسئله های بلندتر، جواب های کوتاه تری دارند
محمدرضا شعبانعلی
کیفیت سوالات ما با کیفیت زندگی ما رابطه مستقیم دارند.
سوالات خوب می توانند زندگی ما را دگرگون کنند. می توانند در ما نیاز ایجاد کنند.
هر اختراعی پاسخ به یک نیاز بوده است.
سوالات می توانند ذهن ما را فعال کنند و به فکر ما کمک کنند تا به صورت متمرکز به یک موضوع فکر کنیم. آنقدر طرح مسئله مهم است، که من آن را یک هنر می دانم.
اگر جوابی برای این مسئله باشد به احتمال زیاد متعلق به کسی است که سوال دقیق تر، شفاف تر و بلندتری دارد. حتی اگر چالشی هم نیست از خودمان بهتر است سوالات خیلی معمولی بپرسیم. تا فکر و ذهن ما هم با این سوالات نرمش کند و در مسابقه بحران های زندگی شانه خالی نکند.
نمونه سوال:
- چرا رنگ جدول های کنار خیابان در شهر های مختلف فرق دارد؟سفید-سبز، سفید-مشکی، سفید-زرد و …
- چرا تو کشور ما مشکل پول خُرد وجود دارد و بقیه آن را آدامس PK می دهند، در صورتی که در کشورهای دیگر اینگونه نیست؟ آیا آن ها هنوز Pk را اختراع نکردند یا کار ما مشکل دارد؟
- چرا بعد از دیپلم عرف این شده که همه دانشگاه روند؟
- چرا من بنز ندارم؟
- چرا آمریکا، سیلیکون ولی دارد و ما می خواهیم همین اسنپ را که نمونه کوچک شده یک نمونه موفق خارجی هست را هم نابود کنیم؟
- چرا محصولاتی که چین تولید می کند انقدر ارزان است؟
- چرا این روزها اکثرا به فکر کسب و کار آنلاین هستند؟
- چرا بیش از 80% کسب وکارهای نو پا با شکست مواجهه می شوند؟
- آیا مسیر من در زندگی درست است؟
- چگونه می توان روزی 100 صفحه کتاب خواند؟
- چرا با این همه پیشرفت هنوز نانوایی صف دارد؟
- چرا شهرداری تهران 60 هزار کارمند دارد و اعلام می کنند که فقط یک سوم آن ها را لازم دارند. ولی آن دو سوم را اخراج نمی کنند؟
- چرا ما درحال توسعه هستیم؟ چرا توسعه یافته نیستیم؟
- چرا سر چهارراه چراغ سبز می شود، ماشین پشت سری بلافاصله بوق می زند؟
- چرا هنگامی که هواپیما می نشیند، علی رغم اینکه خلبان می گوید لطفا تا باز شدن در هواپیما روی صندلی بنشینید مردم نمی نشینند و بلند می شوند، عجله دارند زودتر بیرون روند. آخر مگر غیر از این است که همه باید سوار اتوبوس شویم و بعد اتوبوس حرکت می کند.
- چرا مدرک بی اعتبار شد؟
- چه کنم که متمایز باشم؟
- از من چه خدمتی برای جامعه بر می آید؟
- چرا سوار هواپیما میشیم تا برسیم به مقصد جونمون به لبمون میاد؟
- چرا بعضی ها با اینکه اینقدر اطلاعات دارند ولی نمی توانند از آن استفاده کنند؟
- چطور یک نفر مثل ایلان ماسک این همه موفقیت می تواند کسب کند؟
- چرا صنعت فیلم سازی آمریکا در دنیا همتا ندارد؟
- چرا من حرف همسرم را نمی فهمم؟
- چرا همسرم حرف مرا نمی فهمد؟ (این و مورد قبلی دو صورت مسئله کاملا متفاوت هستند.)
- چه شد من کارشناسی ارشد گرفتم؟
- اگر الان، 5 سال دیگر باشد، دوست دارم چه چیزهایی داشته باشم و حسرت چه چیزهایی را می خورم؟
- چرا بعضی ها در هر کاری وارد می شوند موفق هستند؟
- چرا تعادل در راه موفقیت وجود ندارد؟
- من برای موفقیت حاضرم چقدر و از چه جاهایی هزینه کنم؟
و خیلی سوالات دیگر که می بایست بلند، دقیق و شفاف باشند. شاید بشود اغراق کرد و گفت: بزرگی یک نفر به بزرگی سوالاتی است که می پرسد.
بعید می دانم کسی که می گوید چه کنیم که روی مریخ هتل بسازیم با کسی که می گوید چرا من پنجاه سال سن دارم و هنوز یک خانه از خودم ندارم، را بشود در یک طبقه فکری قرار داد.
با تشکر
2 دیدگاه روشن هنر طرح مسئله
حمید جان این کامنت محمدرضا را فکر کنم یک بار حضوری بهت تعریف کردم.
چند ماه پیش هم در وبلاگ قدیمی امین آرامش قرار دادم ولی انگار پاک شده و رفته.
اینقدر این متن برای من آموزنده است که با اجازت یکبار دیگر اینجا نقل میکنم. بعضی سوالاش هنوز هم در ذهن من میچرخه.
بحث در مورد استفاده از موبایل است و محمدرضا به سوالاتی بسیار ریز و دقیقی اشاره میکنه.
این به نظرم همون مدل ذهنی یک آدم موفقه.
من هم از موبایل استفاده میکنم ولی چرا این سوالها به ذهنم نمیاد؟
“سوال من اینجاست: از میان کسانی که از موبایل استفاده میکنند (یا هر ابزار مشابه دیگری)، چند درصد آنها پاسخ سوالات زیر را میدانند:
* وقتی یک نرم افزار جدید اینستال میکنم و از من برای کارهای مختلف مجوز دسترسی میگیرد، هر یک از آن مجوزها به چه معناست؟
* آیا من تمام این المانهای مجوز را میشناسم و به آنها مجوز میدهم؟
* آیا من تفاوت سرچ اورگانیک و غیراورگانیک گوگل را روی موبایل میدانم؟
* آیا فرق جستجوی Incognito در کروم و فایرفاکس را میدانم؟
* آیا میدانم نرم افزارهای انونیمایزر بر اساس کدام مدل درآمدی کار میکنند؟
* چرا تلگرام (ِیا واتس اپ یا وایبر) مجانی است؟ آیا مجانی بودن این سه نرم افزار یکسان است؟ یا به سه شکل مختلف رایگان هستند؟
* چرا اینستاگرام برای جستجوی هشتگها اجازه جستجوی همزمان دو هشتگ را نمیدهد؟
* چرا وقتی یکی از دوستان من وارد تلگرام (ِیا هر برنامه مشابه دیگری) میشود، به من اطلاع داده میشود که او آمده است؟ آیا این صرفاً یک خیرخواهی دوستانه است؟
* چرا ویدئویی که روی اینستاگرام میگذاریم صرفاً پانزده ثانیه است؟ چرا کمتر نیست؟ چرا بیشتر نیست؟
* چرا فیس بوک در حرکتی جدید، قصد دارد استفاده از آی دی هایی را که با نام رسمی افراد یکسان نیستند، محدود کرده و تحت نظارت بیشتر قرار دهد؟
* چرا گوشیهای موبایل ما بسته به نام سازنده، پیشنهاد میکنند که ما اکانت اختصاصی (سامسونگ اکانت، اچ تی سی اکانت و …) داشته باشیم؟
* یا اینکه تاثیر افزایش متوسط ترافیک مورد استفاده در شبکههای موبایل ما چیست؟
* یا اینکه آیا واقعاً حجم استفاده من از موبایل در حدی است که CPU از نوع اوکتاکور داشته باشم؟ یا کوادکور هم کافی است؟ اصلاً حجم مصرف سی پی یوی من چقدر است؟ چقدر باید باشد؟ چرا انقدر نیست؟
* متوسط مدت زمانی که من صفحه موبایل را در شبانه روز نگاه میکنم چقدر است؟ برآورد من چیست و اگر از نرم افزارهای اختصاصی استفاده کنم، گزارش واقعی چقدر خواهد بود؟ اختلاف فاحشی که وجود دارد ناشی از چیست؟
اگر پاسخ این سوالها و صدها سوال دیگر را ندانیم، اینکه «فکر کنیم» در حال «مدیریت این ابزار» هستیم، صرفاً یک توهم است. این ابزار است که ما را مدیریت میکند.”
منبع: https://goo.gl/doVfwq
واقعیت اینه که این سوالات به این دقیقی و به دیتیل باعث میشه که دید گوسفندنگری ما هم تقویت بشه.
واقعا سوال پرسیدن هنره
و سوال خوب پرسیدن دوتا هنره