چرا بقچه تعطیل شد (از نگاه من)

دیشب که در کانال تلگرامی ECM لینک دلایل شکست بقچه را از زبان بنیانگذار آن گذاشته بود. برخی از آن ها

  • نداشتن حسابداری منظم و مرتب با دانش تخصصی این کار
  • شخصی مسئول نظارت بر کارهای مالی و حقوقی نبود
  • هماهنگی و نظم ضعیف در بین اعضای تیم
  • نداشتن قرارداد حقوقی
  • عدم حساسیت به زمان ورود و خروج و مرخصی ها
  • رفاقتی شدن خیلی از بحث های مهم و رودربایستی
  • افرادی را نیز در تیم خود داشتیم که با بی مهری و روحیه کارمند-مابانه به دنبال کار استارتاپی پیش ما آمدند

 

 

حدود دو سال پیش در مطب “مفهوم ایده در کارآفرینی چیست و ایده های کارآفرینی چه ویژگی‌هایی دارند؟” در متمم کامنتی گذاشتم و آنجا دقیقا ایده نان رساندن به درب منازل را توضیح دادم. (حتما کامنتم را با کامنت های زیر آن بخوانید)

در سال های گذشته هم حدود 5 نفر از دوستانم این ایده را حضوری با من مطرح کرده بودند و می خواستند نظر من را جویا شوند.

با اطلاعات امروز و ادبیات امروزم اگر باز بخواهم نظرم راجع به این ایده چیست را کوتاه بگویم.

از اینجا شروع می کنم که ایده “نان رساندن به درب منازل” یک محصول commoditized هست. قبلا مطلبی در سایت من منتشر شده بود تحت عنوان “پلتفرم، مارکت پلیس و تجارت الکترونیک“. اسنپ و تپ سی هم یک محصول commoditized هستند. یعنی قیمت یک نان کاملا مشخص است. فاصله از یک محله تا یک محله حدودا مشخص است و شما نمی توانید هر عددی که دوست داشتید برای آن بگذارید.

 

هنوز هم به نظر خودم بهترین مثال برای توضیح کامودیتی فرق بین نیمرو و املت است. این ها دو سر طیف هستند، هر چه از نیمرو به سمت املت بروید محصول شما از کامودیتی دورتر می شود. (من می گویم سود شما دیگر به صورت دقیق قابل محاسبه نیست) پس کاربر نمی تواند آن را سر انگشتی هم حتی حساب کند.

وقتی شما نیمرو سفارش می دهید، مواد لازم برای آن دو تخم مرغ بوده و کمی روغن. حساب کردن قیمت تمام شده آن راحت است. اما زمانی که شما املتی سفارش می دهید که درآن بعضا حتی درست معلوم نیست چند تا تخم مرغ است، چقدر رب یا چند گوجه در آن است. (حالا اگر درون املت پای قارچ و کالباس و … را وسط بکشیم دائما در حال نزدیک تر شدن به سر طیف Non-commoditized هستیم)

قطعا وقتی یک کسب و کار شکست می خود مشکلات آن یکی دو تا نبوده، اما می توان یکی دو مشکل بنیادی تر را برای آن یافت.

اگر با دید “4 لازمه کسب و کار نوپا” بخواهم این بیزنس را بررسی کنم:

1- در همان ابتدا می گویم این کسب و کار در ایده (یعنی قدم اول) مشکل داشته. وقتی ایده آنقدر ساده باشد (بقیه در مورد 2)

2- قطعا پیچیدگی خاصی هم در مدل کسب و کار و بیزنس پلن اتفاق نمی افتد. می توان متوجه شد که سود بقچه از مشتری تامین می شده نه از نانوا.

کسب و کارهای آنلاینی که سود خود را از مشتری می گیرند کمی کارشان سخت تر است نسبت به کسانی که به تقاضا برای سمت عرضه ایجاد می کنند و سود خود را از تامین کننده ها می گیرند.

3- مدیر بقچه به حدودا کمتر از 10 مورد از عوامل شکستشان اشاره کرد، اما تمام آن ها مربوط می شد به مرحله تیم سازی. چون به هر حال توانسته بودند که از شرکت رهنما سرمایه بگیرند احتمال مشکل شبکه سازی آن ها خیلی پایین است.

4- بررسی آن ها برای بازاریابی آنچنان سودآوری خواستی به نظر من نخواهد داشت. چون بازاریابی روی یک ایده نامناسب با بیزنس پلن ساده و تیم نامناسب (به گفته خودشان) باعث می شود اگر مرحله بازاریابی مشکلاتی را هم حل کرده باشد بیشتر به دلیل مشکلات در مراحل قبل کسب و کار است. یعنی  بیزنسی که 3 مرحله اول درست تر عبور کرده مطمئنا بازاریابی ساده تر و سیستماتیک تری خواهند داشت.

قبلا در مطلب “چند نمونه مقایسه بیزنس های آنلاین” توضیح داده بودم که وضعیت خشکشویی آنلاین و گل فروشی آنلاین هم به همین صورت است و این کسب و کارها به سود خاصی نخواهند رسید. (نسبت به سرمایه گذاری و انرژی که برای آن ها گذاشته می شود).

 

با تشکر

حمید طهماسبی
4.8/5 - (17 امتیاز)

7 دیدگاه روشن چرا بقچه تعطیل شد (از نگاه من)

  • یکی از بزرگترین علت را میتوان قیمت نان دانست.
    من از بچگی توی نانوایی کار میکنم.
    همیشه قیمت نان رو طوری نرخ بندی میکنند که به اصطلاح نه سیخ بسوزه نه کباب ولی در واقع نانوا در این وسط میسوزه
    سود حاصله از تولید نان بسیار ناچیز هست و نمیتوان روی پورسانت گرفتن از نانوایان حساب کرد. هزینه حمل و نقل نان رو هم نمیشه کم کرد.
    فرض کنید یه نون بخرید 2هزار تومن هزینه ارسالش بشه 5 تومن جمعا 7 تومن.
    من هم بارها درباره این مسئله حساب کتاب کردم ولی موفقیت رو حتمی ندیدم.

  • سلام
    حمید عزیز
    ممنون از مطلب و تحلیلی که ارائه دادی.
    بعد از شنیدن نظر تو میتونم بگم که منم با تو در این مورد هم نظرم ( قبلا به دلایل شکست این کسب وکار فکر نکرده بودم )

    قسمتی از تحلیل تو، منو یاد درس “تعریف مدل درآمدی کسب و کار | چه کسی، چگونه به شما پول می‌دهد؟ (https://goo.gl/9Vz5h4) انداخت. وقتی کسی که خدمت رو دریافت می کنه با کسی که هزینش رو پرداخت میکنه یکیه.

    مردم خیلی اهل حساب کتابن. به خاطر همینم هست که اسنپ پا گرفت و به خاطر همین هم هست که این کسب و کار پا نگرفت.
    مردم قبلا عادت کرده بودن برای یه مسیر مثلا 20 تومن بدن الان با اسنپ 12 تومن برای اون مسیر میدن.
    همین مردم عادت کرده بودن که خودشون نون بخرن و هر چیزی هم که تبدیل به عادت بشه، معمولا هزینش به چشم نمی یاد. عادت کرده بودن برای یه نون سنگگ 1200 تومن بدن و سر الباقی پولشون با شاطر محل دعوا کنن. سر اینکه چرا به خاطر کنجد اضافی، نونوا می خواد پول اضافی بگیره یا سر خمیر شدن یا خشک شدن نون هم گله و شکایت دارند.

    در نتیجه وقتی همین مردم بخوان نون رو با پیک سفارش بدن، تا حدودی این حساسیت ها رو در نظر می گیرند. حتی در افرادی که تمکن مالی بالایی دارن.

    به نظرم اولا تعداد افرادی که خرید نون سنتی و تازه توسط پیک رو واقعا یک تصمیم مقرون به صرفه یا خیلی به صرفه بدونن، زیاد نیست.
    لازمه چنین اتفاقی اینه که همزمان هم تازگی و سنتی بودن نون برای مشتری ارزش بالایی داشته باشه و هم حاضر باشه برای به دست آوردنش هزینه بیشتری از بابت پیک رو بپردازه.

    دوما برای خیلیها، خرید نون با پیک، شبیه یه کاره لوکسه. یکی دوبارش خوبه ولی همیشه حاضر نیستند این هزینه رو بپردازند.

    سوم اینکه خیلی ها حتی اگر هزینه پیک هم ازشون گرفته نشه، ترجیح میدن خودشون برن نون بخرم. چرا؟ چون اولا توی خیلی از خونواده ها پدر و مادرها خرید نون رو به عهده دارن که آشنایی چندانی با این استارتاپ ها ندارن و حتی اگر آشنا هم باشن به اونها اطمینان نمی کنند. از طرفی وقتی میری نونوایی میتونی به نونوا بگی نون رو برات برشته کنه، میتونی بزاری نون ها کمی هوا بخورن قبل از اینکه جمعشون کنی. یعنی یه جورایی موقع خرید، نون رو برای خودشون سفارشی می کنن.

    منم به این ایده خیلی فکر کردم. چون خودم از کسایی هستم که حاضرم برای خرید نون تازه هزینه کنم.
    ولی همیشه این مشکلات به ذهنم اومده.

    یه راه حل کوچیک که به ذهنم میرسه اینه که به قول تو این هزینه رو نونوایی ها بدن نه مشتری
    مثلا به جای اینکه یه نونوایی بیاد توی یه جای خیلی شلوغ یه مغازه اجاره کنه، این مغازه توی یه جای پرت باشه. هزینه ای که بابت هزینه اجاره نمیده رو صرف هزینه پیک نون کنه. یه جورایی به جای اینکه بیاد از همه نونوایی ها نون بخره، بیاد و خودش یه نونوایی با سفارش اینترنتی یا تلفنی داشته باشه.
    منظورم اینه که به هر شکلی که میتونه هزینه های نونوایی رو کم کنه تا نخواد هزینه ارسال رو از مشتری کم کنه.
    حتی می تونه برای همون پارچه ای که نون ها رو توش بسته بندی می کنه، با یه شرکت هایی قرارداد تبلیغاتی ببنده و بخشی از فضای اون رو به تبلیغ و کسب درآمد بپردازه.

    البته من اطلاع زیادی از واقعیت های درون این کسب و کار ندارم و این چیزی هم که نوشتم شبیه یه تمرین بود برای خودم و نه بیشتر.

    شاید قبلا به همه اینها خودشون فکر کردن و به نتیجه رسیدن که باید این ایده رو عملی کنن و موقع پیاده سازی ایده، مشکلاتی پیش اومده که نتونستن ادامه بدن.

    • سلام امین
      چندین بار خواستم بیام و زیر این پست بابت تحلیلت تشکر کنم هم وقت نشد هم با اهمال کاری های من قاطی شد.
      مشکلات رو خوب بررسی کردی و پیشنهادات هم خوب بود.
      اما بعضی وقت ها کار کردن روی یک ایده اگر روز ی8 ساعت وقت بزاری Aریال بهت میدده اما روی یک ایده بهتر همون 8 ساعت در روز 10َA
      بحث من سر همون 10A هست
      راستی امین دیدم هاستت cloudflare هست. چقدر خوشحال شدم. میشه یکم اصلاعات در اختیارمون بزاری در موردش. مثلا از کجا تهیه کردی نحوه سوار کردن وب سایت رو فقط بلدی یا برای قرار دادن اپلیکیشن هم می تونی باهاش کار کنی.
      اگر دوست داشتی و فرصت داشتی یک پست راجع بهش بنویسی خیلی خوشحالم می کنی. چون cloudflare و digitalocean از بهترین ها هستن. من احساس می کنم برای استفاده از این ها یک مسئول کانفیگ سرور و هاستینگ باید در شرکت مستقر داشته باشم. حسم درسته؟ یا خیلی ساده تر از این حرف هاست؟

      • طبیعتا خیلی بهتره که ما زمانمون رو روی کاری بگذاریم که دستاورد بیشتری برای ما داشته باشه. ولی مشکل اینه که پیدا کردن اون کار بهتر و حتی اطلاع از اون کار راحتی نیست.
        مثلا حمید طهماسبی امروز روی بحث هایی مثل سئو و یا راه اندازی کسب و کارهای واسط برای ارائه خدمات تمرکز کرده و احتمال میده که این کسب و کار براش در حدود 10 برابر بقچه دستاورد داشته باشه.
        شاید یکی مثل از این سرمایه گذارهایی که روی استارت آپ ها سرمایه گذاری می کنه، ادعا کنه که دستاورد سرمایه گذاری هاش 10 برابر دستاورد حمید طهماسبی از کسب و کار فعلی شه.

        اگر حمید طهماسبی این رو بدونه، با اون کسب و کار آشنا باشه و به این حرف ایمان داشته باشه، به احتمال زیاد، وقتش رو در کسب و کار فعلیش هزینه نمی کنه. بقچه هم اگر این رو می دونست اصلا این کار رو شروع نکرده بود و به سراغ کار بالنده تر و پرسودتری می رفت.
        همین دونستن ها و ندونستن هاست که تفاوت ها رو رقم میزنه.
        یکی هم مثل من دانسته هاش به نسبت مسئول بقچه، حمید طهماسبی و اون سرمایه گذار خیلی کمتره و مجبوره که در شرایط فعلیش درجا بزنه.

        در مورد Cloudfare، واقعیتش اولین بار بود که این کلمه رو میشنیدم. من هاستم رو از شرکت نت افزار تهیه کردم و اطلاعاتم در این زمینه محدوده.
        بعد از اینکه در مورد Cloudfare تحقیق کردم دیدم که دو تا کار انجام میده: 1- زمان عملیات روتینگ رو کاهش میده و با یک سری عملیات کشینگ و کاهش مسیر DNS، سرعت لود رو بالا می بره 2- از یک سری حملات هکری مثل DDOS و ربات های مخرب جلوگیری می کنه.
        البته مثل اینکه برای دامنه های .ir این خدمات رو نداره

        ولی اگر بحث های امنیت شبکه یا سایت مدنظرت باشه، بر حسب چیزی که من دیدم، معمولا مجموعه های بزرگ برای این کار یک تیم تخصصی رو استخدام می کنند. با یکی از این تیم ها هم ارتباط نزدیک داشتم (شرکت آشنا ایمن).

        اگر توضیحاتم نامربوط بودن، پیشاپیش عذر من رو بپذیر.

  • خیلی ترسناکه این تعطیل شدن استارت‌آپ‌ها. من که تنم لرزید.
    حمید جان منم یک علت می‌خواستم به موارد بالا از جمله تیم سازی اضافه کنم و اونهم مساله نیاز جامعه است.
    به طور خلاصه
    مردم به خرید نان نیاز دارند پس نانوایی وجود دارد ولی
    مردم به “سفارش نان از طریق اپلکیشن” نیاز ندارند.
    یعنی اگر هیچ اپلکیشنی وجود نداشته باشد همچنان مردم به زندگی خود ادامه می‌دهند.
    به همین خاطر است که استارت‌آپ زدن سخت است. استارت‌آپ‌ها آمده‌اند تا یک “نیاز جدید” به مردم تحمیل کنند. چیزی که قبلاً مردم احساس نمی‌کردند اصلاً به آن نیاز دارند.
    مثلاً اپ‌های سفارش غذا را در نظر بگیریم. اینها هزینه بسیار سنگینی انجام می‌دهد تا تنها “فرهنگ” سفارش غذا از روی “اپلکیشن” جا بیافتد بعد بتوانند درآمدزایی داشته باشند.
    احتمالاً‌ باید بقچه هم به مدت ده سال با هزینه سنگین آنقدر تبلیغ می‌کرد و آنقدر ارزان نان دست مردم می‌داد که دیگر فرهنگ خرید آنلاین نان جا در کشور بیافتد. پس کسی که این صبر و پول را نداشته باشد کار سختی در پیش دارد.

    • سلام دوستان علیرغم نظر شما عزیزان بنده نظر دیگه ای در رابطه با بقچه دارم.
      فکر میکنم شما با اینکه از دانش و اطلاعات خوبی بهره می برید اما شاید خیلی سطحی موضوع رو بررسی کرده باشید.دلیلم هم این هستش که من خیلی دقیق بقچه رو آنالیز کردم و حتی صحبت هایی با آقای یوسفی مسئول هماهنگی لجستیک بقچه داشتم…
      بنده زیاد به صحبت های مدیر بقچه استناد نکردم و پس از بررسی های متعددی که داشتم متوجه کم تجربگی و ناشیانه عمل کردن در طول مسیر این استارتاپ شدم.
      از دید بنده همه چیز برای بقچه خوب شروع شد و میتونست شرایط خیلی بهتر از نتیجه کنونی باشه…شاید بقچه درگیر شرایط جَوو و طبیعت استارتاپ های هم دوره خودش شد…و روش کار رو در ادامه درست نرفت…مثلا یکی از مشکلات بقچه این بود که یکطرفش به شمال تهران سرویس میداد و همون منطقه نونوایی قیمت نونش 2 تومن بود بعد از طرفی مجبور بود در بعضی مناطق همون نونی که 1.500 میداد رو با قیمت 2 تومن بگیره و قید 500 تومن رو برای رضایت مشتری بزنه و از سود پیکش تامین کنه…
      از طرف دیگه هزینه های ریخت و پاش های بی مورد که داخل شرکت داشتن و مشکلاتی که مدام با نونوایی ها داشتن تا حتی زد وخورد هایی که پیک های بقچه در مواردی با مردم سر صف نونوایی داشتن و….
      که اگر نونوایی از خودشون داشتن مشکلاتشون تا 70 درصد حل بود…مورد بعدی ساعت کاری نا مناسب برای فروش…..
      بعنوان مثال ساعت کاری شیفت صبح بقچه از 7 تا 11 بود وعصر ها هم از 16 تا 21 که برای موفقیت لازم بود ساعاتی که نونوایی ها کار نمیکردن رو سعی میکردن تامین کنن تا تبدیل به خرید با فاکتورهای شرطی سازی بشن دلیلم هم برای اینکه با اینکار میتونستن خیلی موفق بشن همین محاسبه ساده
      (اگر بگیم 15000 هزار باب تعداد سوپر مارکتی در تهران وجود داشته باشه توی هرکدوم که برید چشمتون به نون بسته ای میخوره که حداقل 10تا بسته رو دارن و 3 روز یکبار نون جدید براشون میاد این یعنی دیوانه که نیستن بیارن بمونه روی دستشون پس فروش دارن حالا با یه محاسبه سطحی یعنی 15000 ضرب در 10 = 150.000 بسته نون تقسیم کنیم بر 3 میشه 50.000 عدد نون در روز سفارش
      حالا با یکمی خلاقیت و برنامه تبلیغاتی مناسب شاید میتونستن جایگزین خوبی برای نون های بسته ای سوپر مارکت ها بشن…دلایلم رو راستش همینجوری فوری براتون نوشتم و حوصله زیادی برای بازکردنش نداشتم…چندتا نکته رو جا انداختم مخصوصا یکیش اینکه در ادامه درکنار نون خیلی محصولات دیگه مثل فتیر کماج شیرمال و انواع نون فانتزی و حتی لبنیات و….. میتونستن اضافه کنن و نمونه زنده هم همین اسنپ که الان اسنپ تریپ و شارژ و هتل و اسنپ وفود و… داره اضافه میکنه که به هر حال براشون آرزوی موفقیت میکنیم و همچنین برای شما با این نظرات سازنده ای که دادین….

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.