قبلا در مطلبی نوشته بودم که وضع کار خوب هست، ما خوب نیستیم. به نوعی این مطلب را می توان نسخه دوم و بررسی بازار از نگاه دیگرِ همان مطلب در نظر گرفت. امروز ظهر جلو در شرکت یک تراکت مربوط به یک رستوران انداخته بودند. پیشنهاد دادم که امروز این رستوران را تست کنیم و زنگ بزنیم از اینجا غذا بیاورند.(با اینکه ما معمولا مشتری وفادار جای دیگری هستیم.) زمانی که غذا را آوردند من متوجه شدم روی …
دسته: داستان ها
مشاهده دقیق و دقت بیشتر به مسائل کف خیابان، خود می تواند دانشگاهی باشد بهتر از آن دانشگاه هایی که زیر مجموعه وزارت علوم هستند. اولین کلاس درس برای من در مورد امید داشتن و تلاش تا لحظه آخر در ایستگاه اتوبوس بود. زمانی که به مدرسه می رفتم (مقطع راهنمایی و دبیرستان) موارد زیادی پیش می آمد که به محض اینکه اتوبوس را در ایستگاه می دیدم شروع به دویدن می کردم. در اکثر مواقع به دلیل ترافیک می …
یک زمانی ارتباطات به این شکل نبود و اصطلاحی به اسم “دهکده جهانی” وجود نداشت. می توانستیم خیلی راحت کارهای دیگران، مقالات، اختراعات، دستاوردها و حاصل دسترنج دیگران را به نام خودمان ثبت کنیم. در ایران به دلیل ضعف در زبان انگلیسی و تحریم ها این کار بسیار هم راحت تر بوده و هنوز هم هست. اما با ورود به دنیای تکنولوژی و عصر connectedness این کار بیش از پیش سخت شده است یا اگر سخت هم نباشد ریسکش بسیار افزایش …
در سال های گذشته خیلی تلاش کردم و انرژی گذاشتم تا به خیلی از اطرافیانم کمک کنم که وضعشان بهتر شود. حتی خیلی از این دوستان خودشان پیش من می آمدند و مشورت می کردند و خودشان بسیار مشتاق تغییر بودند. به شکل های مختلف و به بهانه های مختلف آن ها را کمک می کردم. گاهی به برخی خواندم متمم را پیشنهاد می دادم. گاهی می توانستم مستقیم به عادت اشتباهی که دارند اشاره کنم گاهی با کمک خودشان …
شاید بهتر بود تیتر این پست می شد:حل تمرینِ هفت گام تا شکست (ماجرای اشتباهات انباشته) که البته تمرین آن را هم حل کردم. + اما در ادامه مطلب که روزهای آینده می نویسم، متوجه می شوید چرا نام گذاری این پست شد: کمک های نامشهود همانطور که قبلا به مدیریت مالی و اهمیت آن اشاره کردم، از سال ۸۶ که شروع به کار کردم درآمدهای ماهانه خود را در همان سالنامه هایی که برنامه ریزی می کردم به صورت سنتی می …
واقعا ممنونم که به اینجا سر زدید و می خواهید این مطلب را بخوانید، اما به صورت عاجزانه از شما تقاضایی دارم. اگر اکثر مطالب این وبسایت را نخوانده اید و مدل ذهنی من و فکرکردن مرا نمی دانید لطفا این مطلب را نخوانید. مطالب قبلی من را نخواندید، چه شد؟ هیچی من به شما قول میدم که این مطلب را بخوانید یا نخوانید در زندگی شما تفاوتی حاصل نمی شود. پیشاپیش از این دسته از کسانی که مرا نمی …
بعید می دانم کسی باور کند که شما سه سال با کسی هم خانه باشید و زندگی کنید، اما ندانید که خانه ایشان کجاست؟ و تمام اطلاعات شما از او فقط یک شماره موبایل باشد بعید می دانم کسی باور کند که شما دوستی داشته باشید که بسیار با او صمیمی باشید و هر جمعه با خانواده باغ باشند، اما بعد از یک سال متوجه شوید باغشان در کدام محدوده است و خیلی چیزهای خیلی معمولی تر اما من معمولا …
آنقدری که ظرف دو هفته گذشته اسم اسنپ را شنیدم، در تمام عمرم اسم خودم را نشنیده بودم. واقعا اسنپ اینجا، اسنپ اونجا، اسنپ همه جا نکاتی که برای من خیلی جالب بودند نحوه ورود به شیراز و استراتژی وایرال مارکتینگ اسنپ هست. تا دو ماه هیچ پورسانتی از راننده ها دریافت نمی کند سر همین ماجرا خیلی سریع توانسته از طریق خود رانندگان نفرات زیادی را از آژانس ها و سایر جذب کند(خود راننده مُبلغ شده) به رانندگان فرصت …
داستان 1: حدود سه سال پیش بود که به یک وردپرس کار احتیاج داشتیم، همزمان در دیوار و روزنامه آگهی دادیم. سطح کسانی که از طریق روزنامه تماس می گرفتند به شدت پایین تر از سطح کسانی بود که آگهی ما را در دیوار دیده بودند. در حدی که یک نفر تماس گرفت و گفت: وردپرس منظور همان ورد آفیس هست؟!!!! فکر نمی کردم واقعا انقدر تفاوت بین کسانی که جویای شغل در روزنامه هستند و کسانی که به صورت …
داستان یک: چند سال پیش بود برای امور خیریه پیش یکی از پزشکانی که می شناختم رفتم تا در مورد این موضوع با او صحبت کنم. بعد حدود ۲ سال بود که او را می دیدم. طبق عادت و فرهنگ ما ایرانیان پرسید: وضع کار چطوره؟ منم که واقعا در آن سال وضع کارمان خوب بود گفتم: خیلی خوبه، خیلی. ما واقعا راضی هستیم. بعد گفت: وضعتون خوبه؟! مگه میشه. همه وضعشون خرابه. همه می نالند. چطور وضع شما خوبه. …
آخرین دیدگاه ها