شدت گرفتاری از اول سال تا به حال در حدی هست که تمام منابع فکری من را درگیر کرده (البته منظورم از گرفتاری، گرفتاری خوب و کسب وکاری هست). صفحه را برای نوشتن باز می کنم اما فکر و ذهنم برای نوشتن جمع نمی شود. اتفاقا کلی مطلب هم هست که دوست دارم راجع به آن ها بنویسم. (مثلا همین الان که در حال نوشتن این متن بودم یک کاری پیش آمد رفتم و حدود نیم ساعت بعد برگشتم.) …
پست وبلاگ
یکی از سایت هایی که خودم و اکثر دوستان مطالبش را می خوانیم، سایت دوست خوبمان نیلوفر کشاورز است. مطالب عمدتا از سایت های معتبر و قابل اتکا هستند. خوبی این سایت این هست که کاملا هسته آن در مورد محتوا است و مطالب پیرامون همین موضوع فقط بررسی می شود. به عنوان مثال یکی از چیزهایی که خیلی خوب مورد بررسی قرار گرفته مطالب حول Content Curation است، حداقل من نتوانستم در سایت دیگری اطلاعات بیشتر راجع به Content …
داستان اول: مخابرات چند ماه پیش مخابرات منطقه بودم، اکثرا بیکار نشسته بودند و در دهانشان این بود که: امورز این مدارک کامل نیستف برو فردا بیا یا سیستم قطعه نمونه بارز یک شرکت دولتی خانمی که من با او کار داشتم حدود یک ربع داشت جلوی من با تلفن (فکر کنم زن داداشش بود) صحبت می کرد. راجع به اینکه لباسشویی باید چگونه باشد و چند لیتر حجم داشته باشد. یکم عصبانی* شدم و رفتم از خانم دیگری که …
شاید برای عده ای بهشت، آغوش معشوق است شاید برای عده ای بهشت، جزایر مالدیو، هاوایی و … باشد شاید برای عده ای بهشت، آن طرف آب هاست شاید برای عده ای بهشت، زمانیست که بالا باشند شاید برای عده ای بهشت، مکان های مذهبی است و خیلی چیزهای دیگر اما بهشت برای من زمانیست که بتوانم شب راحت بخوابم، همین زمانی که در مورد کارهای روزانه ام فکر می کنم لازم نیست که پیش وجدان خودم شرمنده …
هر چه جلوتر می روم و بیشتر به کار کردن ادامه می دهم، بیشتر به اهمیت کار تیمی پی می برم. با تیم خوب هر کاری (دقیقا هر کاری) قابل انجام است. وارد تیم خوب شدن یا تیم سازی کار سختی است، اما از آن سخت تر، ماندن و نگه داشتن آن تیم است. من برای خودم همیشه دو سوال را شاخص قرار داده ام که متوجه شوم حضور من در تیم هنوز هم مفید است: آیا باز هم …
داستان کوتاه اول: زمانی با دوستی کار می کردم و من مسئولیت توسعه بازار را داشتم. شرکت از صفر رشد کرده بود و از سال ۹۱ تا ۹۳ به سهم بازار خیلی خوبی در ایران دست پیدا کرده بودیم. در این بین راه باز شد برای کار کردن بر روی محصولات حرفه ای تر و حاشیه سودی بسیار بالا (شاید باورتان نشود بعضا تا ۸۰ درصد سود). تیم بازاریابی و فروش من اگر نگویم بی نظیر اما کم نظیر بودند. …
نمی دانم چرا مدتی است دائما یاد این شعر از پابلو نرودا شاعر شیلیایی که ترجمه اش از احمد شاملو است، می افتم. با اینکه در رشته عمران درس خوانده ام و سر و کارم با فولاد و بتن بوده اما شعر با روحیاتم سازگار است و جالب تر اینکه خیلی از استادان دانشگاهمان هم، همین روحیه را داشتند. به آرامی آغاز به مردن میكنی اگر سفر نكنی اگر كتابی نخوانی اگر به اصوات زندگی گوش ندهی اگر …
(صرفا یک نظر شخصی است و نه بیشتر) از سال قبل می دانستم هم از لحاظ کسب و کار خودمان و هم شرایط مملکت، سال 97 سال سختی است. در مورد اولی درست پیش بینی کرده بودم اما دومی را اصلا تا به این حد متصور نبودم. (البته یادمان باشد هنوز نیمی از سال باقیست) سوالی که این روزها ذهن همه را مشغول کرده این است که “در این شرایط چه کنیم؟” فکر می کنم بهترین کار این است که …
مهمترین و اولین گام در برخورد و ارتباط با افراد مختلف، نحوه معرفی خود به یکدیگر است؛ در واقع معرفی حرفهای خود، یکی از بهترین راه های ارتباطی در هر زمینه است. فرقی نمی کند چند سال سن داریم فرقی نمی کند اهل کجا هستیم فرقی نمی کند تحصیلاتمان چقدر است، حتی رشته تحصیلی ما چیست فرقی نمی کند از کدام طبقه اجتماعی هستیم فرقی نمی کند فرزند چندم خانواده ایم خیلی از ما حتی نمی توانیم خودمان را هنوز …
وقتی بدلیل بار مسئولیت بالا و کنترل شرایط تلاش میکنیم که دقت خود را بالا ببریم و با ظرافتی متفاوت تر از سایرینی که با ما در یک مسیر مشخص تلاش میکنند ، به مسائل نگاه میکنیم جزئیاتی را میبینیم که از دید سایرین پوشیده است . این روند ادامه پیدا میکند و در امتداد آن دقت ما بالاتر میرود و سبب میشود که در طول مسیر در تشخیص و دیدن مسائل مختلف فاصله ی خود را بیشتر کنیم . …
آخرین دیدگاه ها