هر روز صبح که شروع به کار کردن با لپ تاپم می کنم، دیدن یک منظره در ابتدای ویندوز، حال و هوای من را عوض می کند (ویندوز 10 این ویژگی را دارد). آن بالا سمت راست شما اگر عکس را لایک کنید در دفعات بعد به شما عکس هایی مانند آن نشان می دهد. آنقدر عکس منظره اعم از پاییز، رودخانه، جنگل و این نمونه تصاویر را لایک کردم که نپسندیدن عکس های بعدی امکانش خیلی کم است.
سایت آپارات به همین صورت، اینستاگرام، یوتیوب، سرچ های گوگل و …
داشتم با خودم فکر می کردم با این روالی که تکنولوژی با من پیش گرفته و همه چیز را برای من سفارشی سازی می کند، من حتی فرصت اینکه بتوانم به جز چیزهایی که به آن علاقه دارم را ببینم عملا پایین آمده.
در گذشته اگر از تصویر منظره خیلی لذت می بردم، شاید به دلیل نبود امکانات مجبور می شدم به چند تا عکس حیوان که در آن منظره هم هست بسنده کنم. اما به لطف وجود تکنولوژی می توانم بیشتر به آنچه می خواهم برسم، حتی اگر خودم هم حواسم نباشد.
تغییر همیشه سخت بوده و هست. به نظر من تغییر پذیری با افزایش سن رابطه عکس دارد. چنانچه هر چه بیشتر بزرگ می شویم تغییر هم برای ما سخت تر و کمتر می شود. گویی آن عادت ها بیشتر در ما ریشه می کنند و ترکشان در گذر زمان سخت تر و بعضا نا ممکن تر می شود.
تمام آن مشکلات را داشتیم، اما این روزها به لطف تکنولوژی، تغییر (به دلیل سفارشی سازی) در همان سن های پایین هم سخت شده است و چالشیست عظیم.
اما این تکنولوژی چاقویی دو لبه است. چنانچه ما عادات خوب داشته باشیم، به ما کمک می کند که هر چه سریعتر آن ها را در خود نهادینه کنیم و اگر عادات بد و اشتباه داشته باشیم، زودتر سر ما را زیر آب می کند و خیلی زودتر از گذشته می توانیم شکست های پی در پی را تجربه کنیم. این موضوع من را یاد مطلب “من یک ضربدر 2 هستم” انداخت. احساس کردم به هم خیلی نزدیکند.
با تشکر
1 دیدگاه روشن تغییر سخت بود، سخت تر هم شد
چقدر خوب توضیح دادی حمید؛
حالا این بحث رو بگذاریم کنار حرفهای محمدرضا در نوشته “آن پنجمین کتاب…”
” … امروز اگر پنج کتاب پیش رویم بگذارند و تنها در برداشتن یکی مخیرم کنند، بی تردید از میان آنها چهار کتاب را که بیشتر باور دارم، کناری خواهم نهاد و پنجمی را برخواهم داشت….”
لینک مرتبط : https://www.ted.com/talks/eli_pariser_beware_online_filter_bubbles