4 لازمه کسب و کار نوپا

هر شخصی که شروع به ایجاد کسب و کاری می کند در تحقیقات اولیه به نظرم با یکسری نظرات شخصی دیگران مواجهه می شود، مثلا:

• مهمترین بخش کسب و کار شریک خوبه
• مهمترین بخش این هست که بتونی جذب سرمایه کنی
• اولین قدم اطلاع از مسائل حقوقی هست
• ب بسم الله روی ایده ات کار کن
• بازاریابی مهمترین بخش یک کسب و کار است

و خیلی صحبت های دیگر که فکر کنم همه ما شنیده ایم.

در مطلب “اگر از من بپرسند” در مورد این موضوع کمی صحبت کرده بودم.

با توجه به مشاهدات و تجربیات تاکنونم ( که زیاد هم نیست) چون همیشه علاقه زیادی به رتبه بندی و تقدم و تاخر در مسائل داشتم و دارم به این ترتیب هایی که اعلام می کنم رسیده ام:

1. ایده (Idea)
2. طرح کسب و کار (Business Plan) و مدل کسب و کار (Business Model)
3. تیم سازی (Team Building) و شبکه سازی (Networking)
4. بازاریابی (Marketing)

1- ایده:

خیلی ها اعتقاد دارند ایده چیز خاصی نیست و از لحاظ ریالی به تنهایی هیچ ارزشی ندارد – من هم از همین دسته هستم- (چون سبک ما بیشتر تقلید است تا خلق)

اما به این معنا نیست که دیگر اصلا مهم نیست و روی هر ایده ای می شود کار کرد.

• ایده نه باید خیلی بزرگ، جامع و جهان شمول باشد، نه خیلی خیلی کوچک و مربوط به یک حوزه بسیار خاص
• نه خیلی پیچیده که چندین ساعت احتیاج به توضیح داشته باشد و نه خیلی ساده که هر کسی بتواند آن را انجام دهد
• ایده می بایست استراتژیک باشد (یعنی براساس منابع شما انتخاب شده باشد، یا بخش بیشتری از آن منابع را داشته باشید)
• در ایده باید یک ویژگی باشد که چنانچه  کسانی در مارکت هستند یا خواهند آمد دیر تر بتواند آن را ببینند، بفهمند یا کپی کنند

سال 95 در مورد این موضوع مطلبی نوشتم تحت عنوان “7 نکته که بهتر است در ایده خود لحاظ کنید” و در آنجا تمام نظرات خودم را در مورد ایده بهتر است چگونه باشد گفتم. نه اینکه ایده ای که آن خصوصیات را نداشته باشد محکوم به شکست است، نه. این نکات براساس استفاده از کمترین منابع لحاظ شده اند.

2- طرح کسب و کار و مدل کسب و کار:

چندی پیش مطلبی منتشر کردم  در مورد اینکه “این روزها پول کجاست؟” در آنجا گفتم که از لحاظ مدل کسب و کار بهتر است که در کسب و کارهای اینچنینی ورود پیدا کنیم.

• پلتفرم
• محتوا
• فین تک

هر کدام مزیت ها و معایب خاص خود را دارند. به عنوان مثال اگر در زمینه محتوا فعالیت کنید دچار مشکلات مجوزی زیادی نمی شوید. حداکثر یک لوگو ارشاد شاید نیاز باشد. نه درگیری های اتحادیه کسب وکارهای مجازی (چقدر من با این اسم مشکل دارم) را دارید و نه درگیری اینماد و …

اما مشکلی که دارد این است که sacle up ندارد. یکی از مجموعه هایی که در ایران در محتوا خیلی سرمایه گذاری کرده (منظورم مدل محتوا هست، نه هزینه برای محتوای غنی) پیک برتر هست. منظورم از Sacle up این هست که نمی تواند کار عجیب و غریبی انجام دهد که در یک سال هر ماه رشد 100% داشته باشد. (بیتشر منظورم یک رشد چشم گیر و تداوم دار هست)

طرح کسب و کار یا همان بیزنس پلن هم خیلی مهم است. ما باید بدانیم در این وسط درآمد ما از جیب چه گروهی می خواهد تامین شود کاربر، تامین کننده یا تبلیغ دهنده

حتی بعضا پیش آمده بیزنس پلن با قوانین کشور مغایرت دارد و باید آن را تصحیح کرد.

چگونه می خواهیم خودمان را نشان دهیم، منابع ما چه چیزهایی هستند، چگونه می خواهیم مشتری را جذب کنیم. اگر تامین کننده داریم جذب و نگهداری آن به چه صورت است. اگر می خواهیم محتوا تولید کنیم، آن را در درون سازمان انجام می دهیم با برون سپاری می کنیم و …

3- تیم سازی و شبکه سازی:

سرمایه گذاران با توجه به تیم ها نه برنامه ها، در یک شرکت سرمایه گذاری می کنند.

برگرفته از کتاب “گوگل چگونه کار می کند”

تیم سازی به درون سازمان نگاه دارد و شبکه سازی بیشتر به بیرون از سازمان.

تیم سازی به نظر من سخت ترین بخش است، اما اگر بتوانیم آن را خوب انجام دهیم راه موفقیت خیلی هموار می شود. قبلا هم در مطلب “چرا می گویم تیم سازی مهمترین بخش است؟” نظرات خودم را گفته بودم و هنوز هم به آن معتقدم.

با تیم خوب هر راهی را می شود رفت و سریعا خود را اصلاح کرد. یکی از خصوصیات بارز تیم خوب، علاقه و شوق به یادگیری است. ممکن است به هر دلیل ما نتوانیم آن آدم خیلی حرفه ای را در تیم خود داشته باشیم. اما اگر افراد سالم و اهل یادگیری داشته باشیم حدودا در عرض یک سال می توانیم به یک نیرو حرفه ای آن ها را مبدل سازیم (البته که محیط شرکت هم باید حاصل خیز باشد).

تیم سازی هنری است که تمام افراد رده سطح C باید آن را داشته باشند (CEO, COO, CCO, CTO, CMO و … )

تیمی که اهل یادگیری باشد، خطا و اشتباه در آن مهلک نخواهد بود.

من عاشق این جمله از “پیتر سنگه” هستم:

تنها مزیت رقابتی واقعا پایدار این است که یک سازمان در توانایی یادگیری، سریع تر از رقیبانش باشد.

در مورد تیم سازی و هسته اصلی تیم تا نفرات و پوزیشن های دیگر در اینده چندین مطلب خواهم نوشت.

شبکه سازی مهارت برقراری ارتباط با دیگران است. مهارت اینکه چگونه می توان به دیگران در کمترین زمان ثابت کرد که “با من ارتباط داشته باش، من به دردت خواهم خورد”

شبکه سازی کمی از تیم سازی هم مشکل تر است. زیرا ما می توانیم در شرکت خود پرسنال برند داشته باشیم و همه از کار کردن در کنار ما لذت ببرند. اما پرسنال برندی که در شبکه سازی بخواهد به کمک ما بیاید و راه را کمی برای ما هموار کند به دلیل اینکه طیف بیشتری را باید جامعه هدف قرار دهد کمی مشکل تر و زمان بر تر است.

یکی از لازمه های شبکه سازی این است که ما خودمان را چگونه معرفی می کنیم؟ در چند کلمه و در چند دقیقه؟ چقدر اثرگذار است؟

مطلب مرتبط: خود فروشی

دو تا از مفید ترین مطالبی که در مورد شبکه سازی خواندم:

1. پیشنهادهایی برای شبکه سازی و حفظ شبکه ها
2. شبکه سازی برای زندگی و کسب و کار

یکی از مهمترین کارهایی که می توانیم انجام دهیم که قدرت شبکه سازی ما بیشتر شود، توسعه مهارت های فردیمان است. هر چه کارایی و مفید بودن ما در فیلد های مختلف بیشتر باشد می توانیم شبکه های گسترده تری داشته باشیم. در آینده مفصل راجع به شبکه سازی خواهم نوشت. عضو کامیونیتی های خاص شوید.

4- بازاریابی:

یکی از کمیاب ترین مهارت ها در ایران چه به صورت آنلاین و دیجیتال چه به صورت فیزیکال و آفلاین همین بازاریابی است.

این حرف من نیست. پای صحبت خیلی از دوستان و موسسان کسب و کارهای مختلف نشسته ام و این درد مشترک را باهم مطرح کرده ایم. بعضی وقت ها با خودم فکر می کنم که مدیر مارکتینگ ها باید از همه چیز به عمق یک بند انگشت بدانند. تیمی که به صورت مشتقیم درآمد شرکت دستشان هستند همین تیم است. می تواند شرکت را به راحتی زمین زده یا آن را به قله موفقیت برسانند. نمی گویم تیم بازاریابی همه کاره هستند اما تاثیر شگرفی در کل تیم دارند. پول از دست این ها از سازمان خارج می شود و به دست این ها هم باز می گردد. البته که زیر این قله یخ خیلی دپارتمان های دیگر هستند. اما اگر این تیم بسیار قوی باشد می تواند تا حد زیادی ضعف های دپارتمان های دیگر را به دوش بکشد.

در آینده یک مطلب خیلی بلند در مورد بازاریابی دیجیتال و یک مطلب بلند دیگر در مورد بازاریابی آفلاین (من به آن می گویم کف بازاری) خواهم نوشت.

اگر در مورد برندینگ، استراتژی، فنی، تبلیغات و … به صورت مستقیم صحبت نشد دلیل بر آن نمی شود که این ها بی ارزش هستند. اگر عمر و فرصتی باشد در مورد هر کدام از این ها و اهمیت شان چندین مطلب خواهم نوشت.

با تشکر

حمید طهماسبی