در قسمتی دیگر از پازل موفقیت به سراغ نوآوری می رویم.
زمانی که ما می خواهیم دست به نوآوری بزنیم پس باید وارد مسیر هایی بشویم که تا به حال کسی نرفته یا مسیرهایی که نفرات بسیار کمی در آن پا گذاشتند.
همین شروع باعث می شود چون کسی از آن مسیر عبور نکرده پس اطلاعات زیادی هم از آن مسیر در دسترس نداریم. اتفاقی که می افتد به شکل خیلی جالب و عجیبی نوآوری با تکه دیگری از پازل موفقیت یعنی شکست عجین می شود.
همانطور که پیتر ثیل هم در کتاب “صفر تا یک” عنوان می کند، یکی از عوامل کارآفرینی و انحصار آفر ینی، نوآوری است. بسیار زیاد در این مورد صحبت می کند و بیشتر حرف او این است که با نوآوری وارد یک فضایی می شوید که رقیب ندارید پس می توانید یکه تاز آنجا باشید.
در همین زمینه سوال جالبی را هم مطرح می کند:
چطور می توانم کمتر رقابت کنم تا بتوانم به واسطه آن موفقیت بیشتری به دست بیاورم؟
در صبر آنلاین گفته بودم که، جف بزوس هم به نوآوری خیلی اعتقاد دارد.
در مطلبی تحت عنوان “جمله ای که باید دائم به آن رجوع کرد“، دوست عزیزمان شهرزاد پاک گوهر لطف کردند، کتاب “اقیانوس آبی” را معرفی کردند. که پایه و اساس این کتاب همین است. صحبت اصلی این است که چرا در اقیانوسی فعالیت کنیم که همه هستند و از رقابت فراوان با یکدیگر همه زخمی شده اند و رنگ آنجا قرمز شده است. بهتر است برویم در اقیانوسی که فقط خودمان هستیم و رنگِ آبِ آن آبی مانده.
نوآوری یک مزیت رقابتی استراتژیک است.
با تشکر
2 دیدگاه روشن نوآوری
جالب بود اما سربسته….
Dimaht عزيز درخصوص روشهاي رفتن به اقيانوس ابي هم بفرماييد
من هر روز در كارم خلاقيت به خرج ميدهم از آنجائيكه كارمون تيمي مي باشد و در ايران قوانين كار تيمي كاملا رعايت ميشود!! پس از خلاقيتهاي من مدير عامل همه رو وتو ميكنن و گروه بهمون شكل كارشون رو پيش مي برند و من با همون شعار هميشگي ام كه فردا روز بهتريست مجدد يك روش جديد ديگه ارائه ميكنم و مجدد وتو ميشود در نهايت بمن مي گويند خانوم شما همانند كرگدن عجب پوست كلفتي داريد و من بازهم فردا شروع ميكنم …. اما نواوري ندارم.