در زبان انگلیسی (و البته فارسی) واژه های زیادی وجود دارن که ما بدون توجه به معنی دقیقشون، اون ها رو به جای هم به کار میبریم. فکر میکنم به خصوص در زبان انگلیسی، یا تعداد این نوع واژه ها زیاد هست یا دغدغه بیشتری برای دقت کلامی وجود داره شاید یکی از نشونه های این که ما زیاد دغدغه دقت کلامی نداریم این باشه که میتونیم سه واژه “واضح”، “مبرهن” و “بدیهی” رو در یه جمله به کار ببریم …
دسته: کلماتی که معنی آن را نمی دانستم
یک سری کلمات هستند که من خودم یک زمانی طرز صحیح نوشتن آنها را بلد نبودم، یا معنی آنها را نمیدانستم؛ مثلا غرض از مزاحمت درست است یا قرض از مزاحمت، یا اینکه ضیق وقت صحیح است یا ذیق وقت؟ املای صحیح کلمات فارسی بر اساس املای تصویب شده در فرهنگ لغت همیشه برای من مهم بوده است. به همین دلیل، گفتم اینجا طرز صحیح نوشتن کلمات فارسی را بنویسم که هم برای خودم مروری شود و از طرفی دیگر، …
یکی از کاندیداها در مصاحبه های خود گفت: دوستان دارند پُروپکانی می کنند.(چیکار می کنند؟!!) دوستی دارم در آمریکا که گفتند ایشان می خواست بگوید: پروپاگاندا، که این واژه را به کار بُرد من معنی پروپاگاندا را نمی دانستم امروز وقت شد که این واژه را سرچ کنم معنی جالبی داشت که من تا به حال نمی دانستم (حتی نمی دانستم که اینچنین واژه ای وجود دارد) معنی پروپاگاندا را به ویکی پدیا می سپارم. کامران ممنونم که به من …
امروز در حال گشت وگذار و تعیین اسم برای کسب و کاری بودم که برخورد کردم با اصطلاح “کج دار و مریز” من فکر می کردم “کج دار و مریض” هست این جمله. گویا نه تنها من بلکه خیلی ها این اشتباه را می کنند. به معنای اینکه ظرف را کج نگهدار و مراقب باش نریزد. رفتــم بـه سـر تـربت شمس تبـریـــز دیــدم دوهــــزار زنگیــــان خونــریـــز هر یک به زبان حال با من …
آن بلندگوهای کوچک که می توان با آن ها حرف هم زد را می گویم. همانی که وقتی گوشی موبایل را تهیه می کنیم یکی در جعبه آن است. من به آن Headset می گویم (به نظرم درستش هم همینه). خلاصه Headset من خراب شده بود و رفته بودم که یکی دیگر تهیه کنم. جالب اینجاست که تمام دوستان به این می گفتند Headphone. تا من هم به شک افتادم و دست به دامن گوگل شدم. نتیجه این تحقیق به …
تعریف مهارت (skill)، چیزی که استادم یادم داده: فعالیتی آموختنی هست که با تکرار، تمرین و یادگیری اصول اولیه، می توان کیفیت آن را بهبود بخشید. چیزی فراتر از دانش (knowledge) که از آن می توان خروجی گرفت. مهارت فرد محور است، یعنی خیلی مهم است که این مهارت در چه شخصی است. همه ما شاید تنیس بازی کنیم و راکت داشته باشیم ولی بازی تنیس نادال مطمئنا به خاطر اسمش فرق دارد و بر روی مهارت او سایه میندازه. تجربه …
“است” به معنای Being و “هست” به معنای Becoming: است: یعنی همین الان، دقیقا در همین لحظه. بیشتر تکیه بر رویدادها دارد.(که زیاد با تفکر سیستمی سازگاری ندارد) هست: معنای روند (Trend) را در دل خود دارد، یعنی کماکان این راه را ادامه می دهد یا برنامه برای ادامه دادن آن دارد. در پست قبلی راجع به فرق رویداد و روند صحبت کردم. پس من در مسیر رشد و پیشرفت هستم و تلاش می کنم که این روند را ادامه دهم. چیزی …
داشتم به این فکر می کردم که چه فرقی بین این ها هست. روند و فرآیند که هر دو به یک معنا هستند، ولی رویداد خود بخشی از یک روند(فرآیند) هست. رویداد مانند اسلایسی از یک خیار است(خود خیار را روند در نظر بگیریم) رویدادها وقتی کنار هم جکع می شوند یک روند یا فرآیند را تشکیل می دهند. روند همان عمر شما هست که گذشته رویداد روز به روزهای عمر شما است. نمی شود روند اهمیت داد ولی از …
یک مدت به هر کلمه ای که بر می خورم اگر معنی آن را ندانم می نویسم تا بعدا سر فرصت در رابطه باهاش بخونم. پارتیزان یا پارتیزانی یک از آن کلمات هست. البته اولین بار کلمه”بازاریابی پارتیزانی” را شنیدم. خیلی مشتاق شدم ببینم دقیقا چه نوع بازاریابی هست. “پارتیزان” به معنای “چریک” هست. بازاریابی پارتیزانی به معنای بازاریابی چریکی هست. به نظر من که فقط خواستند با کلمات بازی کنند. بازاریابی پارتیزانی به بازاریابی های خلاق گفته میشه(خیلی خلاصه …
آخرین دیدگاه ها