خیلی از افراد تا متوجه می شوند که شخصی از شرکت خود می خواهد استعفا دهد و کسب و کار خود را راه اندازی کند سریع شروع به تشویق او می کنند و در کل (آنچه من دیده ام) حتی تشویق افراد برای استعفا از شرکت دولتی بیشتر از استعفا برای شرکت خصوصی است.
به نظر من خیلی بهتر است که همیشه به طرف مقابل نگاه کنیم.
خیلی از دوستان زمانی که از من می پرسند چه کنیم، استعفا دهیم یا نه؟
می گویم برنامه تو بعد از استعفا چه هست؟
همین الان فکر کن استعفا داده ای، چه می کنی؟ کجا می روی؟
یک سری افراد هستند که برای همه یک نسخه واحد دارند.
- سیگار نمی کشی، خوب کاری می کنی
- حتما دکتری را ادامه بده
- کلا دانشگاه نرو و از اول وارد بازار کار شو
و خیلی صحبت هایی که اصلا روحیات، سن، موقعیت و شرایط طرف مقابل را در نظر نمی گیرند.
یکی از نکات خیلی آموزنده ای که مجموعه درس های تفکر سیستمی به من یاد داد این بود که اغلب اوقات صحبت نکردن و اظهار نظر نکردن بهترین انتخاب و راهنمایی برای شخص مقابل است. اما چنانچه اصرار بر یاری رسانی داریم مطمئن شویم که بر قسمت عمده ای از منابع و روحیات طرف مقابل اشراف داریم.
من به شخصه یکی از افرادی هستم که اعتقاد خیلی عجیبی به کار تیمی و تفویض اختیار دارم اما همه جا و برای تمام مسائل نه تنها آن را توصیه نمی کنم بلکه مضر هم می دانم. هر چیزی به وقتش و به اندازه نیاز باعث می شود بالاترین تاثیر گذاری را داشته باشد. به عنوان مثال ترجیح شخصی من این است که در مورد مسائل بازاریابی، استراتژی و برندینگ اول خودم تحقیقات را انجام دهم و زمانی که به شکل قابل قبولی بر این امور و زیرمجموعه های آنان واقف شدم آن ها را تفویض کنم.
[لینک مرتبط : برونسپاری]
باتشکر
حمید طهماسبی