تلاش برای رفع مشکلات یا تلاش برای رشد و توسعه

همیشه همه جا از دسته بندی و طبقه بندی استقبال می کنم چون باعث می شود که بتوانم مسائل را بهتر درک کنم و حتی بتوانم آن ها را بهتر انتقال دهم.

قبلا در مورد این موضوع صحبت کرده بودم که اینجاها کار نکنید و گفته شد محیط کار باید چه شرایطی داشته باشد که بتواند در رشد و توسعه فرد موثر باشد. به همین خاطر اگر عنوان دیگی می توانستم برای این مطلب بگذارم شاید این می بود:

با چه کسانی همنشین باشیم

 

امروز می خواهم دو واژه را از تیم محصول و فنی (Product & Tech Team) قرض بگیرم تا به واسطه آن ها مطلبی را بهتر شرح دهم.
کسب و کارها همیشه یا در حال رفع باگ (Bug) هستند یا اضافه کردن یک ویژگی (Feature)، که عموما باگ از سمت پشتیبانی مشتریان می آید و فیچر از سمت دپارتمان مارکتینگ. شرکت های نوپا در ابتدا بیشتر در حال رفع باگ هستند و بعد از گذشت چند سال بیشتر درگیر توسعه و اضافه کردن فیچرهای مختلف می شوند.

با این توصیف، من برای انسان ها یک دسته بندی دارم، افرادی که در قسمت رفع باگ هستند و افرادی که در قسمت اضافه کردن فیچر هستند. کسانی که در تلاس برای حل مشکلات هستند و کسانی که در تلاش برای رشد و توسعه هستند یا می توان اینگونه بررسی که کرد افراد به طور کلی دارای دو دغدغه رفع مشکل یا رشد و توسعه هستند.

 

چه کسانی در قسمت باگ هستند:

این گروه را به چهار دسته تقسیم می کنم:

کسانی که بدون دخالت خودشان آنجا هستند

مثل کسی که در یک کشور جنگزده و محروم به دنیا آمده، کسی که با یک معلولیت مادرزادی پا به دنیا گذاشته است. به نظر من این افراد واقعا نیازمند کمک هستند

کسانی که بابت هیچ کاری نکردن/به اندازه کافی کار نکردن آنجا هستند

شخصی که در زندگی خود چیزی نکاشته دیر یا زود باید تاوان اهمال کاری ها و عدم فعالیت های خود را بپردازد. به عنوان مثال شخصی که شش ماه اجاره اش عقب افتاده و صاحب خانه حکم تخلیه آن را گرفته است.

خاطرم هست یکبار از یک راننده پیک موتوری پرسیدم وضع کارت چطور است گفت خوب نیست، فقط اگر مثل ماه پیش پول لازم باشم خیلی کار می کنم، ماه پیش پول لازم داشتم تا مادرم را بفرستم زیارت مشهد، از 8 صبح تا 10 شب کار می کردم.

کسانی که بابت انجام کار اشتباهی آنجا هستند

شخصی که در تلاش بوده تا کسب و کاری را راه اندازی کند اما شکست خورده است یا شخصی که سند خانه خود را برای شخص دیگر نزد بانک گذاشته و الان بانک به دلیل پرداخت نکردن اقساط، خانه را مصادره کرده است

کسانی که بابت دور خیز آنجا هستند (به ظاهر در باگ اما برای توسعه)

صاحب کسب و کاری که چند سال زحمت کشیده و هزینه کرده، اگر سرمایه او قبل پیش بینی او تمام شود برای مدت زیادی احتمال دارد در زندگی در قسمت باگ بماند. (عموما کسب و کار موفق اول بدین صورت هست)

همیشه گفتم، بابت رد شدن از یک جوب کوچک فقط کافی است گامتان را کمی بلندتر بردارید.
برای عبور از جوب کمی بزرگتر کافی است از لب جوب بپرید، اما اگر جوب بسیار پهن است شما چاره ای به جز دورخیز و سرعت گرفتن ندارید. این عقب گرد خودخواسته است، شما به صورت خودخواسته برای مدتی به قسمت باگ نمودار می روید. همانطور که هر چه کمان را بکشید تیر آن با سرعت بیشتری پرتاب می شود، عقب آمدن زه کمان، همان دورخیز و پس رفت ظاهری و خودخواسته است.

البته خودخواسته بودن در این قسمت، تابع سن و میزان ریسک پذیری است و باید بدانیم که مدت زمان مشخصی دارد.

 

بهتر است این دسته هر از گاهی یک نگاه از بیرون به خودشاتن داشته باشند تا بتوانند حداقل تشخیص دهند چه زمانی دست از اینکار بکشند بهتر است. (کل این موضوع در کتاب شیب ست گادین بیشتر و بهتر توضیح داده شده است)

 

چه کسانی در قسمت فیچر هستند:

کسانی که تمام هم و غم خود را در برای رشد و توسعه گذاشته اند

دغدغه های این گروه، بر خلاف گروه باگ، مواردی هست که عمدتا خودشان به وجود میارند.
اینجا شرایط خوب است تلاش ها برای بهتر شدن هستند.

به عنوان مثال شخصی که کسب و کار موفقی دارد اما براساس توانایی های خودش، تصمیم به راه اندازی کسب و کار دیگر می کند. دغدغه ها و مشکلاتش بیشتر می شود اما انتخاب خودش در جهت رسیدن به اهداف بزرگتر بوده است.

شخصی که در کشور خودش، شرایط خوبی دارد اما تصمیم به مهاجرت می گیرد تا شرایط بهتری برای خود مهیا کند.

از نگاه این گروه زندگی و کسب و کار بیشتر شبیه بازی کردن و اهداف بسیار بزرگ مانند ستاره قطبی نشان دهنده راهشان است.
بازی به معنای اینکه وقتی مشکلی پیش می آید، می گویند حالا باید این مرحله را چگونه پشت سر بگذارم، چه کارهایی باید انجام دهم، با چه کسانی باید ارتباط بگیرم و …

چنانکه انگار کسانی که در باگ هستند برای گرفتن نمره 10 تلاش می کنند، تا مردود نشوند (با همان استرس های خودش) و کسانی که در قسمت فیچر هستند برای نمره ای بهتر تلاش می کنند ( دیگر مردود شدن مسئله این ها نیست )

 

اتفاقی بسیار عجیب:

گاهی انسان ها در دسته فیچر قرار دارند اما به دلیل self-talk اشتباهی که دارند، مشکلاتشان را از جنس باگ می دانند. به همین خاطر مهم است که مسائل و دغدغه های اطرافمون رو به چه شکل می بینیم و به چه شکل معنا می کنیم.

تفاوت افراد نسبت به یکدیگر این است که چه چیزهایی می بینند و می شنود و آن ها را چگونه معنا می کنند. چون این معنا دادن ها در بسیاری از موارد مسیر زندگی ما رو در جهت مثبت یا منفی تغییر می دهد.

پس به کیفیت self-talk و معنایی که به افکار و دیده هایمان می دهیم باید خیلی توجه کنیم چون بیشتر از آنچه که فکر می کنیم روی کیفیت زندگی ما تاثیر می گذارند.

 

اگر بخواهیم به این بهانه سری به هرم مازلو بزنیم، حدس می زنم آنجا هم بتوان همین موضوع را مشاهده کرد.

در قسمتی که به Basic needs اشاره شده است در دسته بندی من همان باگ است و مابقی فیچر. به نظر من کسی که به فکر خودشکوفایی (نوک هرم مازلو) است مسئله ای او دیگر تبدیل نمره 17 خود به 19 یا 20 است.

باور من این است دغدغه الان ماست که می تواند نشان دهد پنج سال دیگر کجا هستیم.

 

با تشکر

حمید طهماسبی

4.8/5 - (92 امتیاز)

2 دیدگاه روشن تلاش برای رفع مشکلات یا تلاش برای رشد و توسعه

  • سلام حمید جان
    خوشحالم که مجدد پست گذاشتی. از این تشبیهی که انجام دادی واقعا لذت بردم. عالی بود.چند خط که خوندم توی ذهنم ایراد گرفتم که خیلی ها دارن همزمان دیباگ میکنن و فیچر اضافه میکنن..درواقع زندگیشون چیزی از جنس مفهوم DevOps هست . که خوشبختانه دیدم توی دسته چهارم بهش خیلی خوب اشاره کردی.

    راجع به بند آخر نوشته ات، بگم که اصلاا بهش فکر نکرده بودم و واقعا تله خطرناکیه. البته به نظر من اینکه توسعه رو از جنس دیباگ ببینی باعث میشه رضایتت از بین بره یا کم شه.این بد هست ,اما بد ترین نیست!
    بدتر از اون، حالتیه که توی باگ ها درحال دست و پا زدن باشی … و به خودت بگی که من دارم توسعه پیدا میکنم!من درحال فیچر اضافه کردنم!
    اینجاست که باید بگی:
    آنکس که نداند و نداند که نداند ***** در جهل مرکب ابد الدهر بماند

    بازم اذت ممنونم که باعث شدی به این موضوع فکر کنم

  • مطلب مفیدی بود، ممنونم.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.